رفتار پیشرو ها در بازار | چرا اسنپ فود باید از رقیب جدید استقبال کند ؟
در جایگاه رهبر بازار باشید :
در مقاله ی اولین برند در ذهن مشتری راجع به این موضوع صحبت کردم که ساده ترین راه برای ورود به ذهن مخاطبین ،نخستین بودن است .اگر نخستین باشین ، جایگاهی را به خودتان اختصاص میدهید که به سادگی قابل گرفتن نخواهد بود .
گاهی رهبری در بازار فقط از جایگاه نخست بودن حاصل میشود و با توجه پُر بودن پله ی اول نردبان توسط دیگر رقبا ، نیاز هست در میان تمام نردبان ها ، شما نردبان خود را بسازید و در پله ی اول نردبان قرار بگیرید .
پیشنهاد میکنم مقاله ی
انتخاب چندم مشتری هستین را
حتما مطالعه کنید
اگر امروز قصد داشته باشید یک فروشگاه اینترنتی داشته باشید ، چند سناریو جهت ایجاد جایگاهتان در بازار پیش روی شماست ، در سناریوی اول شما میتوانید وارد نردبانی شوید که در حال حاضر دیجی کالا در پله ی اول آن قرار دارد و شما به سادگی نمیتوانید این جایگاه را تصاحب کنید و در بهترین حالت ، یک برند پیروِ و در جایگاه دوم خواهید ساخت .
در سناریوی دوم ، شما تصمیم میگیرید که بر یک طبقه بندی محصول مانند محصولات آرایشی و بهداشتی تمرکز کنید و در زمان بررسی رقیبان ، متوجه میشوید که پله های اول این نردبان در اختیار برندهای خانومی، مدیاژ است و شما نیاز هست در جنگ جایگاه رهبری با خانومی قرار بگیرید .
و اما در سناریوی سوم ، به جای تمرکز بر نردبان هایی که تا به امروز وجود داشته و تلاش برای قرار گرفتن در پله ی اول این نردبان در ذهن مخاطب ، ترجیح میدهید نردبان خود را خلق کنید و در ذهن مخاطب نخستین باشید ، پس به جای اینکه دیجی کالای بعدی باشید یا برای جایگاه خانومی وارد رقابت شوید ، شما میتوانید اولین فروشگاه تخصصی محصولات مراقبت از پوست باشید ، در این نردبان شما در جایگاه اول قرار خواهید گرفت . ( همانند جایگاه فعلی فروشگاه رزفخری در بازار محصولات مراقبت از پوست )
سناریوی سوم ، استراتژی هست که شما باید برای برند خود انتخاب کنید ، برای اینکه بتوانید نردبان خود را بسازید و در آن اولین باشید ، پیشنهاد میکنم سه مقاله ی زیر را مطالعه کنید .
پس برای اینکه همانند برند های اسنپ تاکسی ، علی بابا ، جاباما ، دیجی کالا، در بازار رهبر باشید و جایگاه خود را تثبیت کنید ، فقط کافیست اولین باشید و این اولین بودن گاهی نسبت به اقدامات بازاریابی ارجح تر است .
شکست پیشرو ها در بازار :
در بخش قبل اشاره کردم که اولین بودن بهترین شیوه ی جایگاه سازی در ذهن مخاطب هست و این باعث رهبری شما در بازار میشود ، اما به آن معنا نیست که شما از این پس میتوانید پایتان را در کفش دیگران هم بکنید ، وقتی یک رهبر بازار تصمیم میگیرد به بازار جدیدی ورود کند به معنای ورود به یک نردبان جدید است که در آن جایگاهی ندارد پس یا در مقابله با رهبر بازار جدید شکست میخورد و یا در نهایت میتواند یکی از پله های پایین نردبان را به خود اختصاص دهد .
برای مثال برند کوکاکولا رهبر بازار نوشیدنی های کولادار است و پپسی در پله ی دوم نردبان نوشابه های کولادار قرار میگیرد ، حال در صورتی که کوکاکولا قصد داشته باشد به بازار نوشیدنی های ورزشی ورود کند آیا میتواند به سادگی در آن بازار نیز اولین باشد ؟ خیر نمیتواند .
شرکت ایده گزین ارتباطات روماک با نام تجاری اسنپ در بازار تاکسی های آنلاین رهبر هست ، اما حضور این شرکت با نام تجاری اسنپ دکتر در بازار جدید مشاوره آنلاین سلامت و نوبت دهی پزشکان ، تضمین کننده ی اولین شدن در این گروه جدید در رقابت با دکتر ساینا نخواهد بود .
افراد برای تغییر برندها در هنگام خرید دلیل قانع کننده ای میخواهند ، به همین منظور ما در خریدهایمان همان برندی را انتخاب میکنیم که در خرید های گذشته نیز انتخاب کرده ایم و معمولا آن برند ، نخستین و اولین در ذهن ما بوده است و در حال حاضر برندیست که پله ی اول نردبان را دارد ، ما همچنان برای خرید های آنلاین خود دیجیکالا را انتخاب میکنیم ،در زمان نیاز به تاکسی آنلاین در صورتی که اسنپ در دسترس باشد تپسی را انتخاب نخواهیم کرد و مثال های دیگری که به ما میگوید در هنگام تصمیم گیری برای خرید ، نخستین برند و پیشگام ، ارجعیت دارد به همین منظور وقتی که ما به بازار جدیدی ورود میکنیم حتی اگر در بازار دیگری رهبر بوده ایم به معنای تضمین موفقیت ما در آن بازار نیست چون پیش از ما برند دیگری اولین بوده است و مخاطب ترجیح میدهد اولین را انتخاب کند، پس لطفا پا در کفش دیگران نکنید .
دو رقیبِ پیشرو شانه به شانه ی هم :
در برخی صنعت ها ، دو رقیب پیشرو کاملا نزدیک به یکدیگر فعالیت میکنند و بخش زیادی از سهم بازار متعلق به آن دوتاست ، مثل اسنپ و تپسی ، کوکاکولا و پپسی ، اپل و سامسونگ و…
اما این شانه به شانه بودن در ذهن مخاطب نمیتواند خیلی پایدار بماند چون در نهایت یکی از آن ها باید بالاتر باشد و ما نیز این مراتب قدرت را بهتر درک میکنیم ، درست است که پپسی و کوکاکولا دو رقیب پیشرو در یک صنعت هستند اما این کوکاکولاست که در جایگاه اول و پپسی در جایگاه دوم قرار میگیرد ، همچنین اسنپ و تپسی در ایران نیز دو پیشرو در گروه تاکسی های اینترنتی هستند اما این اسنپ است که در ذهن مخاطب بدلیل سهم بازاربیشتر در جایگاه اول قرار دارد .
طبق قانون دوتابودن ، در هر طبقه ی محصول ،دو برند هستند که بر آن طبقه سلطنت میکنند اما در سهم بازار و در ذهن مخاطب یکی بالاتر و یکی پایین تر است .
اما پیشرو ها نباید رقیب شانه به شانه ی خود و دیگر رقبای کوچکتر را تماما از رقابت حذف کنند ، چرا ؟
شما طرفدار استقلال هستید یا پرسپولیس ؟ اگر استقلال نباشد آیا همچنان لیگ فوتبال ایران برای هواداران دو طرف جذابیت دارد ؟ حضور این دو در کنار یکدیگر باعث افزایش تنش ها و کری های هواداران میشود ، شما با از بین بردن یکی از این دو تیم ، رقابت و لیگ فوتبال را بی معنا کرده اید .
عاملی که پیشرو را میسازد ، پیروانش است ، در صورت نبود دیگر بازیگران در بازار ، پیشرو معنایی ندارد ، یک پیشرو نه تنها نباید رقبای خود را از میدان خارج کند بلکه باید از حضور آن ها استقبال کند ، چون افزایش برند ها در در یک طبقه بندی محصول خاص، باعث افزایش حق انتخاب و موجب افزایش تقاضا در آن طبقه بندی محصول میشود ( البته در صورتی که این تنوع برند ها از تعدادی بیشتر شود ، افزایش گزینه های انتخاب برای مخاطب باعث تصمیم گیری سخت تر و زمانبرتر خواهد شد ) برای مثال با حضور بامیلو در رقابت با دیجی کالا ، افراد بیشتری در ایران با خرید آنلاین از فروشگاه های اینترنتی آشنا شدند و میزان خرید آنلاین از هر دو پیشرو (دیجی کالا و بامیلو ) در آن مقطع افزایش پیدا کرد .
حضور رقبا در یک بازار در کنار افزایش سر و صدا حول آن طبقه بندی محصول و افزایش تقاضا ، به مخاطبین امکان مقایسه ی پیش از خرید و افزایش حق انتخاب خواهد داد که این مورد برای ذهن خریدار که همیشه به دنبال مقایسه ی جایگاه برند ، محصولات ، فواید ، کارکرد ها و… است یک مزیت محسوب میشود .
به نظر شما چرا در برخی طبقه بندی محصولات مشاهده میکنیم که نام های تجاری یا شرکت ها در یک منطقه و در کنار یکدیگر در حال فعالیت هستند ؟
برای مثال تمام فروشندگان موبایل و قطعات مربوطه در پاساژ علاءالدین ! یا حضور طلافروش ها در یک طبقه از مجمتع تجاری در کنار یکدیگر !
این موضوع باعث خواهد شد که تعداد مشتریان زیادی در آن مکان حضور پیدا کنند و به سادگی از بین تعداد زیادی از رقبا که در یک طبقه بندی محصول هستند به مقایسه بپردازند ، چون در صورت نبودِ رقیب هر یک از فروشگاه ها و نام های تجاری میتواند ادعاهایی داشته باشد که غیر قابل احراز جهت درست یا غلط بودن است، به همین منظور حضور 2 پیشرو در کنار یکدیگر و یا حضور دیگر رقبای کوچکتر در یک بازار را به عنوان تهدید در نظر نگیرید و از حضور آن ها استقبال کنید چون آن ها باعث آشنایی بیشتر مخاطبان با طبقه بندی محصولات شما میشوند و تقاضا افزایش پیدا میکند و افراد پیش از خرید امکان مقایسه و تصمیم گیری صحیح تر را خواهند داشت .
استراتژی نادرست اسنپ فود در توسعه ی بازار خود و حذف پیشرو ها در رقابت ، باعث کاهش سهم بازار چیلیوری و ورشکستگی این شرکت شد ، اما آیا این پیشرو بودن باعث افزایش بازار قابل دسترس نیز شد ؟ با توجه به سهم بازار خرید اغذیه و خوراکی در ایران ، چند درصد آن در حال حاضر آنلاین است و سهم بازار اسنپ فود چه میزان است ؟ آیا حضور چیلیوری و دیگر رقبا باعث افزایش این بازار قابل دسترس(total available market) و همچنین افزایش سهم بازار اسنپ فود نمیشد ؟
شاید زمان آن فرارسیده ،اسنپ فود از رقیب جدید خود به نام اُفود (متعلق به گروه صنعتی گلرنگ) به منظور ارتقای این طبقه بندی محصول استقبال کند
اول و پیشرو بودن را درست فریاد بزنید :
آیا دیجی کالا دائما در تبلیغات خود اعلام میکند ما جایگاه اول فروشگاه های اینترنتی ایران هستیم ؟ آیا نیاز هست اسنپ دائما اشاره کند جایگاه اول تاکسی های اینترنتی متعلق به ماست؟ خیر نیازی نیست ، چون هر نام تجاری دارای یک جایگاه در بازار هست ( مقاله ی جایگاه سازی را بخوانید) و بسیاری از مخاطبین از این جایگاه آگاه هستند ، پس تکرار های مداوم شما یا بدلیل عدم اطمینانتان از ثبات جایگاه پیشرو بودن است و یا بدلیل اینکه در ذهن مخاطب شما پیشرو نیستید و واکنش افراد به این تضاد ،گذر کردن سریع از پیام شماست ، جایگاه یک رهبر بازار و پیشرو را نمیتوان با برخی جملات مانند ما بهترین هستیم ، ما اولین شرکت… هستیم ، ایجاد کرد .
رهبر بازار بدلیل اینکه پیش از دیگر برند ها وارد ذهن شده است و بدلیل نخست بودن دارای یک امنیت جایگاه در ذهن مشتری است اما چطور میتواند از این جایگاه محافظت کند ؟ چطور باید این پیشرو بودن را درست فریاد زد ؟
با ساختن و تقویت استانداردی که مشتریان براساس آن ، همه ی رقبا را با شما ارزیابی و مقایسه کنند.
مثال وقتی میخواهید به مشتری معرفی کنید ما یک فروشگاه اینترنتی هستیم اشاره میکنید که ما هم مثل دیجی کالا هستیم ، در این مثال شما از تداعیات افراد استفاده کردید اما به این دلیل از دیجی کالا صحبت کردید چون آن ها بهترین فروشگاه اینترنتی ایران در ذهن مخاطب هستند و بهترین معیار و استاندارد برای مقایسه !
یکی از بهترین شعار های تبلیغاتی کوکاکولا به منظور حفظ جایگاه پیشرو بودن خود ، استفاده از شعار “یک چیز واقعی” است .
این شعار به آن معناست که ما اولین برند تولید کنندهای نوشابه های کولا دار بودیم و هر آنچه پس از ماست قطعا پیرو ماست و از ما تقلید کرده اند ، پس آن نوشابه ای که از ما دریافت میکنید یک چیز واقعیست، به همین منظور کوکاکولا نیاز نداشت اعلام کند من جایگاه اول بازار هستم ، فقط کافی بود برای مشتری یادآوری کند که محصولم استانداردِ یک نوشابه ی کولادار هست ، باقی محصولات در بازار شبیه من هستند اما واقعی منم .
ما نیز با ایجاد این استاندارد در ذهن مخاطب وتقویت دائمی آن میتوانیم از جایگاه رهبر بودن خود محافظت کنیم .
من در این مقاله سعی کردم چند رویکرد موفقیت و همچنین استراتژی های اشتباه پیشروها را بررسی کنم .
دیدگاهتان را بنویسید