آرکتایپ برند چیست ؟ شخصیت برندتان را تعیین کنید
ما تمایل به ایجاد الگوها برای معرفی مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی داریم ، تا بتوانیم با استفاده از این الگوهای ساخته شده ، یک تصویر مشترک از شخصیت داشته باشیم .
در محاوره های روزمره شنیده این که یک شخص را مثل گرگ معرفی میکنیم یا اشاره میکنیم آن فرد مثل روباه است یا شخص دیگر شیطان است … در واقعیت ما گرگ ، روباه و شیطان را در این مثال با مجموعه ای از ویژگی ها و خصوصیات شخصیتی و رفتاری به عنوان یک الگو و نماد پذیرفته ایم و تمایل داریم برای هر چه بهتر معرفی کردن شخص مورد خطابمان از الگوهایی صحبت کنیم که در ذهن شنونده ، دارای ویژگی های تعریف شده است .
پس از بیان جمله ی او مثل گرگ است ، شنونده از شما نمیپرسد مگر گرگ چه ویژگی هایی دارد ؟
این الگو ها در ذهن ما سریعا و به سادگی قابل تشخیص و یادآوری هستند ،اما در شخصیت ما نیز این الگوها نمود پیدا میکند و ما براساس مجموعه تمایلات ذاتی ای که داریم ، دارای این الگوهای اولیه هستیم . این تمایلات ذاتی میتواند سازنده ی جمع های دوستانه ی ما و یا باعث دوست داشتن و متنفر شدن ما از یک برند و یا یک شخص شود . این تمایلات با مجموعه ای از خواسته ها مثل ، میل به آزادی ، میل به قدرت ، میل به سلطه ، میل به صمیمیت ، میل به لذت و خوشی ، میل به متعلق بودن ، میل به ارائه خدمات ، میل به کنترل کردن ، میل به نوآوری و خلاقیت ، میل به ایمن ماندن ، میل به درک کردن ، میل به آزادی خود را نشان میدهد که طبق نظر یونگ برگرفته از 4 نیازی است که ما در بشر از ابتدا مشاهده کردیم ، نیاز هایی مانند معنویت ، ساختار ، ارتباط و میراث .
از دیدگاه یونگ این مجموعه تمایلات ذاتی را که برای تمامی افراد قابل تشخیص است و در رفتارهای برگرفته از ناخودآگاه اشخاص مشاهده میکنیم را میتوانیم کهن الگو یا آرکتایپ بنامیم . از آرکتایپ ها در راستای شناخت رفتار و شیوه ی تفکر افراد بهره برده میشد .
در نهایت هر آرکتایپ دارای مجموعه ای از رفتار ها ، علاقه مندی ، اهداف ، ترس ها ، آرزوها و … است که برای ما کاملا شناخته شده خواهد بود و برند ها به منظور ایجاد شخصیت های انسانی ، میتوانند خود را با این کهن الگو ها متصل کنند تا ساده تر برای مخاطب ویژگی های انسانی خود را نمایش دهند .
من در مقاله ی چطور شخصیت برند را خلق کنیم اشاره کردم که ما براساس خواسته هایمان گاها تصاویر ، سمبل ها و نمادهایی را میسازیم ، الگوهایی که میتوانند دارای ویژگی های مدنظر ما باشند و به بخشی از خواسته های ما پاسخ دهند ،در همین راستا براساس این نیاز ها ما موجوداتی خلق میکنیم که دارای ویژگی هایی هستند که پاسخگو و همراستا با تمایلات ذاتی ماست ، به طور مثال شخصی که میتواند با قابلیت پرواز کردن توسط تارهایی که از دستانش خارج میشود پرواز کند و در لحظه مکان خود را تغییر دهد و قدرتی دارد که از بین نمیرود و با تمام رویداد ها و اشخاص بد در دنیا مبارزه میکند، ساختن نمادی برای پاسخ به خواسته ی ماست ، ما برای میل به قدرتمان یک الگو خلق کردیم به نام اسپایدر من و بسیاری از ویژگی های فراانسانی اما در راستای میل به قدرتمان را به آن اختصاص دادیم، حال زمانیکه از اسپایدرمن و بتمن صحبت میکنیم آیا مجموعه ای از ویژگی ها و رفتار ها را میتوانیم به سادگی برای او تعریف کنیم . اگر شما نیز یکی از طرفداران اسپایدر من هستین بدلیل نزدیکی تمایلات فردی و ذاتی شما با آرکتایپ انتخابی برای شخصیت برند اسپایدر من است .
باتوجه به اینکه آرکتایپ ها براساس تمایلات ذاتی و خواسته های ما شکل گرفته است ، پس از دیدن برندی که دارای آرکتایپ مدنظر ماست ، سریعا میتوانیم با آن ارتباط احساسی و عاطفی داشته باشیم .
اینکه دو فرد با یکدیگر ارتباط نزدیک تری دارند ، زمان بیشتری را برای یکدیگر صرف میکنند ، حرف یکدیگر را بهتر متوجه میشوند ، همانند هم رفتار میکنند ، مشابه یکدیگر ( دارای سلیقه ی مشترک ) لباس میپوشند ، بخشی از آن بدلیل وجود این تمایلات ذاتی مشترک است . در ارتباط مخاطبین با برند نیز این موضوع مصداق دارد ، فراموش نکنیم که ما با شخصیت پردازی برای برند ها و دادن ویژگی های انسانی به آن ها ، به دنبال شکل گیری روابط عاطفی و انسانی میان برند ها و مخاطبین هستیم و بخشی از این ارتباط در نزدیکی شخصیت برند با شخصیت فرد وجود داشت و در قسمت دیگر میزان نزدیکی خواسته ها و تمایلات فرد با الگوی رفتاری برند نیز سازنده ی این ارتباط خواهد بود .
تفاوت ما در این تمایلات و خواسته ها باعث خواهد شد ، علاقه مندی های متفاوتی با یکدیگر داشته باشیم ، لزوما شخصی که میل به نوآوری دارد ، با فردی که میل به کنترل کردن دارد ، سبک زندگی متفاوت ، دوستان متفاوت و … خواهند داشت .
یونگ با بررسی رفتار انسان ها ، در مجموع 12 کهن الگو را ایجاد کرد . ما برای هر الگو مجموعه ای از ویژگی ها ، اهداف ، ترس ها ، آرزوها و… را تعریف میکنیم که این الگو و نمادی که خلق میشود دارای ویژگی ها و رفتارهاییست که در ناخودآگاه تعداد بسیار زیادی از افراد مشترک و شناخته شده است .
هر یک از الگوهای ساخته شده براساس بررسی شخصیت انسان ها و برگرفته از تمایلات ذاتی ما ساخته شده است ، مثال کهن الگوی قانون شکن یا یاغی که دارای ویژگی های جسور ، سرکش ، در نبرد برای ایجاد تغییر و در تلاش برای بر هم زدن شرایط فعلی جهت بدست آوردن نتیجه ی بهتر است ، برای پاسخ به میل به آزادی ما انسان ها ایجاد شده است .این کهن الگو را زمانی که در شخصیت یک برند مشاهده کنیم و تمایلات ذاتی و شخصیت ما نیز مشابه آن باشد ، میتوانیم با آن برند پیوند های عاطفی برقرار کنیم .
یکی از چالش های بسیاری از مدیران در طی کردن فرآیند طراحی هویت برند ها ، این هست که خیلی از موارد را در نگاه اول تئوری میدانند و آن را اقدامی غیر موثر تلقی میکنند ، اما واقعا چطور شخصیت برند باعث جذب مشتریان خواهد شد ؟
اگر بخواهم ساده به این موضوع پاسخ بدهم ، با یک سوال آغاز میکنم ، شما چه دوستانی دارید ؟ آن ها چه ویژگی هایی دارند ؟ بیشترین زمان خود را با چه کسانی میگذرانید ؟ چرا تمایل دارین مهم ترین منبع زندگی خود (زمان ) را با آن شخص باشید ؟
ما انسان هایی را در اطرافمان انتخاب میکنیم که شبیه ما هستند و شبیه ما فکر میکنند و ویژگی های شخصیتی مشابه و یا نزدیک به ما را دارند و همچنین در بسیاری از موارد دارای تمایلاتی هستند که مشابه ماست ، حال زمانی که شما در حال شخصیت بخشی به برندتان هستید ، اگر آن را شخصیتی دوست داشتنی برای جوانان ماجراجو ، کنجکاو ، با انرژی ، عاشق سفر و … تعریف کردید ، در نهایت بیشترین مخاطبین شما را این بخش تشکیل میدهد و کسانی که دارای این ویژگی های مشابه با شخصیت برند شما هستند ، بیشتر شما را دوست خواهند داشت .
در حال حاضر قصد داریم 12 کهن الگو را مورد به مورد بررسی کنیم .
1- آرکتایپ معصوم ( the innocent) :
همانطور که از نام این آرکتایپ مشخص است ، معصوم شخصیتی بی گناه و پاک است .
از فساد و گناه و حیله این شخصیت به دور است ، ساده و خوشبین نسبت به اتفاقات روزانست ، ترجیح این شخصیت بر نتیجه گیری های مثبت از رویداد هاست ،
معمولا اقدامات این شخصیت ها قابل پیش بینی است و شما به دنبال کار های عجیب و خارق العاده از آن ها نیستید .
آن ها به زندگی ساده اعتقاد دارند و از زنده بودن لذت میبرند ، بیش از اینکه یک کمال گرا باشند ، با بهره گیری از استاندارد های تعریف شده در مدل ذهنی خود انتخاب میکنند .
برندهایی با آرکتایپ معصوم ، همیشه سعی دارند برای مخاطبین قابل اعتماد باشند و به همین منظور در کنار توجه به تخصص گرایی ، به شفاف عمل کردن نیز نگاه ویژه ای دارند ، به دنبال تبلیغات پیچیده و یا پیام های اغراق آمیز نخواهند بود و ترجیح بر طراحی یک پیام با لحنی ساده برای ارتباط با مشتری است .
برای برند هایی که در صنایع محصولات غذایی ، آرایشی و بهداشتی و زیبایی و همچنین محصولاتی که مخاطبینشان کودکان هستند ، میتوان آرکتایپ معصوم را برگزید .
برند های داو ، نستله ، کوکاکولا ، مک دونالد ، پرپروک، نان سحر دارای آرکتایپ معصوم هستند .
در صورتی که نمایش این معصومیت و سادگی با محصولاتی که ارائه میشود همخوانی نداشته باشد و این سادگی به شکلی در تضاد با دنیای مدرن باشد ، در نهایت باعث فاصله گرفتن از این آرکتایپ خواهد شد .
هدف این برند ها در راستای شاد بودن و لذت بردن از زندگی است و معمولا با استراتژی شفاف عمل کردن و درست انجام دادن وظایف این هدف را اجرایی میکنند و بزرگترین ترس این برند ها انجام کارهاییست که در آن جامعه از دیدگاه مخاطبین غیر اخلاقی محسوب میشود و این موضوع برای برند یک خط قرمز است .
شما میتوانید استراتژی شخصیت برند نان سحر را در عملکرد شفاف این برند مشاهده کنید ، زمانیکه که به تولیدی نان سحر مراجعه میکنید با قرار دادن فرآیند تولید محصولات در مقابل چشمان مشتری و همچنین به صورت همزمان فروش محصولات به صورت حضوری ، باعث نمایش ویژگی های شخصیتی خود مبنی بر دوری از هرگونه فساد ، عاری بودن از گناه و حیله و همچنین بی ریا بودن خواهد شد .
2- آرکتایپ قهرمان( the Hero) :
این آرکتایپ دارای ویژگی های شجاع ، راسخ ، نترس و جنگجوست .
شخصیت قهرمان با وجود چالش های مسیر ، همیشه به دنبال تغییر برای ساختن دنیای بهتر است ، همانطور که کهن الگوهای اساطیری مثل هرکول و رستم و همچنین آرکتایپ های امروزی تر مانند بتمن مشاهده کرده اید ، این شخصیت ها با پذیرش چالش ها و مبارزه با شخصیت های بد ، در نهایت به دنبال ساختن جهانی بهتر هستند ، ممارست و پشتکار برای رسیدن به موفقیت جزئی از مهم از خصیصه های آرکتایپ قهرمان است .
برندهایی که دارای این آرکتایپ هستند ، احساس قدرت و شجاعت را در مشتریان خود ایجاد میکنند ، ترجیحشان این است در بازاری که فعالیت میکنند در ذهن مشتریان بهترین بمانند و در نبرد با دیگر رقبا همیشه اول باشند ، آن ها در تبلیغات خود معمولا این قدرت و میل به قدرت را به نمایش میگذارند و در سطح هویت بخشی به مصرف کنندگان ، کسانی که از محصولات این برند ها استفاده میکنند خود را قوی تر نسبت به دیگران میدانند . این برند ها در هنگام تولید محصول و بررسی ارزش های پیشنهادی همواره تمایل دارند بهترین تصمیم را داشته باشند . اگر شما هم تمایل دارین آرکتایپ قهرمان را داشته باشید پیشنهاد میکنم مقاله ی مزیت رقابتی را مطالعه کنید .
این برند ها ترسی از چالش های جایگاه سازی در ذهن مخاطب ندارند و تمام تلاش خود را برای قرار گرفتن در جایگاه اول میکنند . معمولا رقابت با چنین برندهایی میتواند دشوار باشد .
برای برندهایی که در صنایع لوازم و پوشاک ورزشی و همچنین صنعت خودرو فعالیت میکنند میتوان از این آرکتایپ بهره برد .
نایکی ، BMW ، land rover از جمله برندهای دارای آرکتایپ قهرمان هستند .
این احتمال وجود دارد در صورتی که مخاطب با تحلیل اشتباه پیام های برند قهرمان رو برو شوم ، در میان مدت و یا بلند مدت از او یک شخصیت متکبر و سلطه جو بسازد و برای مبارزه با این جایگاه اشتباه ساختگی ذهنی ، تصمیم به انتخاب رقیب های کوچک تر بگیرد .
برند نایکی با داشتن تگ لاین just do it یا فقط انجامش بده ، خود را در جایگاه قهرمان برای مخاطبین قرار داده است ، این برند به مخاطبین خود میگوید که با تلاش و قدرت و اراده هرچیزی قابل دستیابی است فقط کافیه بخوای و فقط کافیه انجامش بدی ، برند نایکی در نقش یک الهام بخش برای ورزشکاران ، به آن ها این پیام را میدهد که در مسیر موفقیت سختی ها و چالش ها وجود دارد اما یک اراده ی راسخ میتواند هر کاری انجام دهد پس فقط انجامش بده . معمولا مصرف کنندگان برندهای مشابه نایکی با استفاده از آن محصول احساس قدرت و شکست ناپذیری میکنند .
هدف این برند ها بهترین بودن است و در راستای تحقق این هدف به دنبال رقابت دائمی با دیگر رقبا و نمایش این قدرت هستند ،بزرگترین هراس آن ها پیشی گرفتن دیگران است و نمیتوانند نسبت به اقدامات دیگر رقبا ساکت بمانند .
3- آرکتایپ انسان معمولی یا همه پسند ( the Regular guy or everyman) :
این آرکتایپ دارای ویژگی های فروتن ، متواضع و اجتماعی است .
شخصیت همه پسند ، همه ی افراد را فارغ از جنسیت ، سن ، رنگ و نژاد یکسان و عادلانه میبیند . شخصیتی دوستانه ، همراه و قابل اعتماد که به دنبال خاص بودن نیست و همیشه در دسترس خواهد بود .شخصیت همه پسند به دنبال قهرمان بودن نیست و ترجیح آن تواضع و فروتنیست . آن ها خود را از کسی برتر نمیدانند و افرادی را که برای ارتباط انتخاب میکنند صرفا از یک بخش خاص جامعه نیست بلکه با تمامی افراد امکان تعامل و دوستی دارند .
برند هایی که دارای آرکتایپ همه پسند هستند ، با تمامی مشتریان به صورت یکسان برخورد میکنند و در زمان انتخاب تارگت مارکت تمایل دارند خود را متعلق به یک بخش بازار و یک سگمنت خاص بدانند .کانال های توزیع این برند ها باید به شکلی عمل کنند که دسترسی مشتریان به محصولاتشان ساده باشد ، معمولا در صنایعی که نیاز های اساسی مشتریان وجود دارد فعالیت میکنند و در استراتژی قیمت گذاری نیز ، قیمت های پایین را در نظر میگیرند .
این برند ها نگاه بالا تر به مشتریان خود ندارند و با رفتاری همدلانه ابتدا به مشتری این اطمینان را میدهند که مشکلشان را میدانند و دارای به صرفه ترین راه حل برای آن ها هستند .
در صنایعی مثل تولیدی های لوازم خانه ، مواد غذایی و پوشاک میتوان از این آرکتایپ بهره برد .
برندهایی مانند ایکیا ، لبنیات دامداران ، Ebay ، والمارت ، فروشگاه های افق کوروش دارای آرکتایپ همه پسند هستند .
برند افق کوروش با داشتن شخصیت همه پسند ، استراتژی خود را بر تامین محصولاتی قرار داده است که در میان نیاز های اساسی مخاطبین قرار دارد ، مشتریان هدف برند افق کوروش در میان تمامی قشر های جامعست و آنها خود را متعلق به یک بخش نمیدانند در همین راستا ، افزایش تعداد نمایندگی های فروشگاه های فیزیکی افق کوروش در سراسر کشور با اعطای شرایط ویژه ، از مهم ترین استراتژی های اجرایی آن ها به منظور در دسترس بودن برند ، بوده است . همچنین با توجه به استراتژی های تامین کالا از تولید کننده ، آن ها میتوانند به مخاطبین خود پایین ترین قیمت را با در نظر گرفتن تخفیف بر محصولات ارائه دهند.
هدف برندهای با آرکتایپ همه پسند ، دادن حس تعلق به افراد است که با متواضع بودن و فروتنی و نگاه یکسان به همه ی مشتریان آن را محقق میکند ، این برند ها به شبکه ی بزرگ ارتباطی و طرفداران خود افتخار میکنند و تمایل ندارند تنها باشند یا صرفا متعلق به یک بخش خاص و کوچک جامعه باشند .
4- آرکتایپ مراقب یا حامی( the caregiver) :
این آرکتایپ دارای ویژگی های بخشنده ، همدل و حمایت گر است .
شخصیت مراقب ، بیش از اینکه منافع خود را در نظر بگیرد به دنبال کسب منافع بیشتر برای دیگران است ، از خودگذشتگی و همدلی با دیگران از مهم ترین رفتار های این شخصیت است .
این شخصیت مراقب ، مهربان ، بخشنده و دارای از خودگذشتگی برای دیگران است ، همانند یک مادر برای فرزند خود . معمولا در لحظات سخت و پیچیده بیشترین نقش خود را ایفا میکند و فرد مقابل را تنها نمیگذارد .
برندهای با آرکتایپ حامی یا مراقب ، به دنبال تامین امنیت و آسایش مشتریان خود هستند ، این برند خود را دلسوز و مزاقب دیگران نشان میدهد و نیاز هست به افراد ثابت کند که مراقبت از شما ، بیشترین ارزش را برای ما دارد .
برندهایی که در حوزه ی سلامت و یا خدمات اجتماعی فعالیت میکنند همچنین برند هایی که در راستای ارائه ی خدمات به خانواده و یا کودکان و نوجوانان هستند نیز میتوانند دارای آرکتایپ حامی باشند .
برندهای ولوو ، جانسون اند جانسون، موسسه ی محک از جمله برند های دارای آرکتایپ حامی هستند .
هدف این برند ها کمک کردن و حمایت کردن از دیگران است و به منظور محقق کردن آن هرگونه اقدامی در راستای محافظت و خدمت رسانی به مشتریان انجام میدهند .
5- آرکتایپ خالق (The creator):
این آرکتایپ دارای ویژگی های خلاق ، نوآور و تاثیر گذار است .
این شخصیت بیش از هر چیز به خلق کردن چیزی جدید علاقه مند است ، تمایل به کشفیات و همچنین تمایل به نوآوری و داشتن ویژگی خلاقیت در نهایت از او یک سازنده ، آفرینشگر ویا یک خالق ساخته است .
پذیرای ریسک در راستای خلق چیزیست که پیش از این وجود نداشته است ، از امتحان کردن ، شکست و بارها ساختن نمیترسد ، دارای قدرت تخیل بالاییست و از هر گونه ایده ی تازه استقبال میکند .
برند های دارای آرکتایپ خالق معمولا در دسته بندی برند های معمولی قرار نمیگیرند ، با توجه به اینکه آن ها با نوآوری های متعدد در جایگاه رهبر بازار هستند ، مخاطبین این برند ها معمولا خود نیز عاشق نوآوری و امتحان کردن محصولات جدید هستند و در گروه پذیرندگان آغازین قرار میگیرند ( برای آشنایی با پذیرندگان آغازین پیشنهاد میکنم مقاله ی گاو بنفش را مطالعه کنید ) ، از مهم ترین دلایل موفقیت برند های خالق ، توجه آن ها به اجرای ایده های جدید است .
این برند ها در کنار اهمیت به پیاده سازی جدید ترین ایده ها ، به زیبایی شناسی نیز اهمیت میدهند .
برندهایی مانند اپل ، سواچ ، هلدینگ بابک بختیاری از جمله برندهای دارای آرکتایپ خالق هستند .
هدف این برندها پیاده سازی ایده های جدید هست و به منظور تحقق این هدف ، با اجرای آزمایش های متفاوت و پذیرش ریسک ناشی از شکست در این مسیر قدم برمیدارند ،این برند ها از متوسط بودن و شبیه دیگر رقبا بودن هراس دارند .
6- آرکتایپ کاشف (The Explorer):
این آرکتایپ دارای ویژگی های ماجراجو ، کاوشگر و عاشق ریسک است .
شخصیت کاشف و جستوگر ، تمایل به پذیرفتن ریسک بالا دارد و عاشق ماجراجویی در طبیعت است . معمولا مستقل است و سرزندگی و شادابی را به هر چیز دیگری ترجیح میدهد ، از سطح انرژی بالایی در فعالیت های روزانه برخوردار است و دائما کارهایی را انجام میدهد که آدرنالین را افزایش دهد . تمایل به آزادی دارد و به دنبال تخریب و شکستن و عدم پیروی از بسیاری از سنت های قرار گرفته در ذهن مردم معمولیست .
دارای اعتماد به نفس است و از محدودیت گریزان ، به همین منظور به دنبال ماجراجویی بیشتر است .میل زیادی به داشتن تجربیات جدید با استفاده از ماجراجویی دارد و علاقه ای به استراحت کردن و ساکن بودن ندارد و هر کاری برای از بین برند این خستگی ناشی از بی اقدامی میکند حتی اگر ریسک هایی با هزینه های بالا را انتخاب کند .
برندهای دارای آرکتایپ کاشف ، با ساخت و تولید محصولاتی که میتواند باعث افزایش هیجان و فردگرایی در افراد شود ،این بخش از شخصیت خود را به نمایش میگذارد . با توجه به اینکه برند دارای ویژگی های کاشف و ماجراجو هست، مخاطبینی را جذب میکند که به دنبال تجربه ی هیجان با ماجراجوییست .
این برندها معمولا آغاز گر یک چالش هیجان انگیز برای مخاطبین خود هستند و آن ها را دعوت به مشارکت در آن برای شکست محدودیت های زندگی میکنند .
برندهای کاشف با اسپانسرینگ رویداد های ورزشی و مسابقات پرهیجان ، در راستای شخصیت خود اقدام میکنند .
برندهایی که در صنایع نوشابه های انرژی زا ، تجهیزات کمپینگ ، تولید خودروهای آفرود ، پوشاک ورزشی، خدمات تفریحی و گردشگری فعالیت میکنند میتوانند دارای این آرکتایپ باشند .
ردبول ، هایپ ، جیپ دارای آرکتایپ کاشف هستند .
هدف این آرکتایپ تجربه ی داشتن یک زندگی لذت بخش اما همراه با هیجان است که به منظور تحقق این هدف به دنبال خلق تجربیاتیست که در زندگی با ماجراجویی و هیجان بیشتر همراه است . بزرگترین هراس آن ها محدود شدن و پیروی از زندگی معمولی دیگران است .
7- آرکتایپ یاغی و قانون شکن(The outlaw):
این آرکتایپ دارای ویژگی های سنت شکن ، سرکش و پیشرو است .
شخصیت یاغی ، راه حل تغییر را در هرج و مرج و برهم زدن شرایط فعلی میبیند . او به دنبال تبدیل کردن دنیا به مکان بهتریست و برای رسیدن به این موضوع ، تخریب چهارچوب های فعلی و ساختار های سنتی را بهترین اقدام میداند . او وضعیت کنونی را برهم میزند به امید اینکه وضعیت جدید بهتر از شرایط الان باشد .
معمولا افرادی که دارای تفکر سنتی وقدیمی هستند توسط این شخصیت به چالش کشیده میشوند . از هر گونه قوانین ثابت و مقرراتی که باعث محدودیت آزادی آن ها شود متنفر هستند .
برندهای دارای آرکتایپ یاغی ، معمولا دارای محصولاتی انقلابی با ایده های جدید هستند که بکباره پر سر و صدا خواهد بود و توجه همه را جلب میکند . روندهای دیگر رقبا و بازیگران صنعت را دنبال نمیکنند با توجه به اینکه اعتقاد دارند محصولات فعلی رقبا در حد و اندازه های خواسته های مشتریان نیست .تبلیغات منحصر به فرد را دنبال میکنند حتی اگر پیامشان ، باب میل همه ی افراد نباشد ، جوانان جسور به عنوان مخاطب هدف محصولات آن ها شناخته میشوند.
درصنایع ساخت و ساز ، تولید موتور سیکلت ، پوشاک و ITمیتوانیم شاهد آرکتایپ یاغی برای برند ها باشیم
پی پال ، اسنپ ، اوبر از جمله برندهای دارای آرکتایپ یاغی هستند .
در انتخاب این آرکتایپ برای برند خود بسیار محتاط باشید و کاملا بدانید که در چه صنعتی و با چه مصرف کنندگانی روبرو هستید ، به طور مثال یک مجموعه که مشاوره ی سرمایه گذاری ارائه میدهد با انتخاب آرکتایپ قانون شکن ، میتواند بسیاری از مخاطبین خود را از دست دهد .
برندی مانند اسنپ ، با حضور در یک بازار کاملا سنتی ، تمامی ساختار ها و چهارچوب های ذهنی مشتریان و رقیبان را برهم زد و با ارائه ی محصولی نوآورانه ، مخاطبان را مجبور تخریب ساختار قبلی کرد و این موضوع با کاهش تقاضا برای دریافت خدمات تاکسی سرویس ها و خودرو های آژانس شد .
هدف این برند ها از بین بردن سنت ها و محصولاتی است که در حال حاضر جایگاه درستی ندارند و معمولا با ارائه ی یک محصول انقلابی این هدف را محقق میکنند . این برند ها از عادت کردن جامعه به محصولات بی کیفیت و بی ارزش هراس دارند .
8- آرکتایپ عاشق (The Lover):
این آرکتایپ دارای ویژگی های صمیمی ، با احساس و نزدیک است .
شخصیت عاشق ، به احساسات و زیبایی اهمیت میدهد و به دنبال افزایش پیوندهای عاطفی خود با دیگران است که در این رابطه های عاطفی بخشنده و دریافت کننده ی عشق باشد .
شخصیت عاشق جهت ایجاد ارتباط های صمیمی و بالا بردن کیفیت روابط ، به بهبود و افزایش جذابیت های فیزیکی و عاطفی خود اهمیت میدهد .
برندهای دارای آرکتایپ عاشق به ایجاد صمیمیت و ارتباطات عاطفی با مشتریان خود اهمیت میدهند و تمایل دارند مشتریان را شیفته ی خود کنند ، برند های عاشق به المان های زیبایی شناسی و جذابیت های مرتبط با زیبایی اهمیت میدهند و ظاهر و یا بسته بندی محصولات را به شکلی زیبا میکنند تا مشتریان با استفاده از این محصولات بتوانند بیش از پیش حس جذابیت و دلفریبی را تجربه کنند و در راستای نمایش جذابیت خود از آن محصولات بهره ببرند ، محصولات آن ها در برخی صنایع میتواند باعث صمیمیت بین افراد شود .
در صنایع مد و فشن ، لوازم آرایشی ، طلا و جواهر ، عطر و همچنین برای بسیاری از برندهای تولید کننده ی محصولات لوکس میتوان از آرکتایپ عاشق بهره برد .
چنل ، جواهر زمردیان ، دیور از برند های دارای آرکتایپ عاشق هستند .
هدف این برند ها ایجاد و حفظ رابطه ها و پیوند های احساسی بین خود و مشتریان است و برای تحقق این هدف به زیبایی شناسی و همچنین بهره گیری از جذابیت های فیزیکی و احساسی در محصولات اهمیت میدهند ، بیشترین هراس آن ها از تنها ماندن است و این برندها با وجود قرار گرفتن در اوج جذابیت همیشه ارزیابی میکنند که با ورود یک رقیب ، میزان اهمیت آن ها کمتر نشود .
9- آرکتایپ فرمانروا (The Ruler):
این آرکتایپ دارای ویژگی های رهبری ، اعتماد به نفس و قدرت است .
شخصیت فرمانروا ، میل به رهبری دیگران و همچنین در بسیاری از موارد فرمان دادن به دیگران است ،آن ها تمایل دارند طبق مدل ذهنی خود ، رویداد ها را مدیریت کنند ،همچنین آن ها با کنترل کردن دیگران میل به حفظ قدرت دارند . آن ها امکان کنترل کردن و رهبری دیگران را با شایستگی هایی که دارند به دست میاورند ، معمولا در صدر همه ی تصمیم ها و اقدامات هستند و در نهایت هم خروجی مناسبی را دیگران از آن ها میبینند .
برندهای فرمانروا ، در دیدگاه مشتریان خود بسیار قدرتمند هستند و به عنوان بهترین صنعت شناخته میشوند ،معمولا انحصار طلب هستند و رهبر بازار شناخته میشوند ، مشتریان آن ها نیز تمایل به دریافت قدرت ناشی از شخصیت فرمانروا در شخصیت خود دارند و از داشتن محصولات برندهای دارای آرکتایپ فرمانروا احساس قدرت میکنند ، این برندها به خوبی میتوانند باعث هویت بخشی به مصرف کنندگان خود شوند ( پیشنهاد میکنم مقاله ی هویت بخشی به مصرف کننده را مطالعه کنید ) با توجه به اینکه نه فقط بر عملکرد محصول بلکه بر معنای محصول برای مخاطبین نیز تمرکز کرده اند .
این برند ها دارای قبیله ی طرفداران افراطی هستند که از دیدگاه آن ها کسانی که محصولات برند های فرمانروا را دارند دارای موقعیت اجتماعی متفاوتی نسبت به اشخاص دیگر هستند . لزوما طرافداران این برند خریدار و مصرف کننده ی آن نبوده اند بلکه کسانی هستند که علاقه ی زیادی به این برند ها دارند اما بدلیل منابع مالی محدود و یا عدم دسترسی امکان استفاده از محصول را ندارند .
مثال فردی که امکان خرید خودروهای برند مرسدس بنز را ندارد اما از طرفداران این برند است و همچنین جایگاه ویژه ای را برای کسانی که دارای خودروهای مرسدس بنز هستند در جامعه متصور است .
این برندها دارای استراتژی قیمت گذاری گران و لوکس هستند.
در صنایع هتل های لوکس ، خودروهای لوکس و همچنین ساعت های لوکس میتوان از این آرکتایپ بهره برد .
رولکس ، مرسدس بنز ، باس ، چرم درسا دارای آرکتایپ فروانروا هستند .
هدف این برند ها داشتن شرکتی موفق و رهبری بازار است و این هدف را با انجام اقدامات در راستای نمایش قدرت خود پیش میبرند و در ساختار های تعریف شده ی این برند ها معمولا بی نظمی مشاهده نمیشود .
10- آرکتایپ دلقک (The jester):
این آرکتایپ دارای ویژگی های شوخ ، بذله گو و بازیگوش است .
شخصیت دلقک همیشه در لحظه زندگی میکند و ترجیح میدهد از هر اتفاق معمولی در زندگی در جایگاه یک کمدین ، طنز بسازد ، دلقک خوش گذران است و به خیلی از موارد جدی اهمیتی نمیدهد .او هم همانند شخصیت یاغی تمایل به شکستن محدودیت ها دارد اما همانند یک مبارز انقلابی عمل نمیکند بلکه با شوخ طبعی این محدودیت ها را به سخره میگیرد . آن ها فقط و فقط به دنبال خوشحالی خود و دیگران هستند و مصرف کننده را از عالم جدا میکنند .
برندهای دارای آرکتایپ دلقک ، تمایل به ارتباط با کودک درون مصرف کنندگان دارند ، آن ها بیش از هر چیز به ساده کردن و جلب توجه مخاطبین به بخش های سرگرم کننده و طنز زندگی علاقه دارند ، مخاطبین این برند ها معمولا جوانان هستند ،معمولا تبلیغات این برند ها شاد و پر هیجان است .
در صنایع مرتبط با تولید محصولات شیرینی و شکلات و یا نوشابه و همچنین خدمات کودکان میتوان از این آرکتایپ بهره برد .
این مورد را در نظر داشته باشید که تبدیل شدن به یک برند دلقک و بذله گو و حفظ آن ،در عمل ساده نخواهد بود .
M&M ،فانتا از برند های دارای آرکتایپ دلقک هستند .
این برند ها دارای هدف خوشحال کردن خود و دیگران هستند و جهت محقق کردن آن با زندگی در لحظه و همچنین برگزاری رویداد ها و یا با ارائه ی محصولات سرگرم کننده این هدف را محقق میکنند . این برند ها تمایلی ندارند جدی و یا خسته کننده به نظر برسند و این موضوع را در رفتار و لحن برند آن ها نیز مشاهده میکنیم .
11- آرکتایپ جادوگر و شعبده باز (The Magician):
این آرکتایپ دارای ویژگی های رویاپرداز ، مخترع ، ایده آل گرا است .
شخصیت جادوگر ، به دنبال واقعی کردن رویاهاست ، رویاهایی که شاید رسیدن و داشتن آن ها کاملا محال محسوب میشد اما جادوگر میتواند هر اقدامی انجام دهد تا آن رویا محقق شود ، جادوگر به خلق ناممکن ها میپردازند ، جادوگر همانند آرکتایپ خالق ، دارای خلاقیت است اما او با انجام کارهای غیر ممکن و ساختن لحظات غیر قابل پیش بینی در جایگاه جادوگر قرار گرفته است . به سختی میتوان راز اقدامات جادوگر را متوجه شد و این راز آلود بودن و غیر قابل پیش بینی نبودن از ویژگی های این شخصیت است .
برند های دارای آرکتایپ جادوگر ، با ممکن کردن غیر ممکن ها ، باعث شگفتی همه میشوند ، فقط کافیست به یکی از رویداد های دیزنی توجه کنید ، بسیاری از رویاهای محال در ذهن ، در یک رویداد پیش روی شما قرار میگیرد و مراسم با انجام کارهای غیر قابل پیش بینی جلو میرود . از دیدگاه برندهای جادوگر غیر ممکنی وجود ندارد چون آن ها یک ایده آل گرا هستند و هر اقدامی برای بهتر شدن را انجام میدهند ، در ارتباط با جادوگر در نهایت شما شاهد یک تحول شگفت انگیز هستید ، یک تغییر که میتواند در ذهن شما در ابتدا قابل تصور نباشد ، برخی از تولید کننده های محصولات زیبایی مثل سفید کردن پوست با یک پماد یا جوان کردن پوست با یک داروی خاص ، دارای شخصیت جادوگر هستند .
معمولا تبلیغات این برند ها تخیلی و الهام بخش است . در صنایع سرگرمی ، زیبایی ، سلامت ، تجهیزات گیمینگ ، شهربازی ها میتوانیم از آرکتایپ جادوگر استفاده کنیم .
دیزنی ، مستر کارت ، سونی از جمله برندهای دارای آرکتایپ جادوگر هستند .
هدف این برند ها تحقق رویاها و انجام غیرممکن هاست ، به همین منظور با خلق تجربیات هیجان انگیز و جادویی این مورد را رقم میزنند .
12- آرکتایپ دانا (The sage):
این آرکتایپ دارای ویژگی های متفکر ، تحلیل گر ، باهوش است .
شخصیت دانا ، فردیست که اطرافیان او را به عنوان یک مرجع میبینند ، شخصی متفکر ، باهوش ، جویای دانش و دانشمند که یادگیری و آموزش را مهم ترین بخش زندگی خود میداند ، او مسیر تغییر دنیا را در انتشار آگاهی و دانش میبیند .
برندهای دارای آرکتایپ دانا ،به عنوان یک مرجع تخصصی در نظر گرفته میشوند ، آن ها با تحلیل های کاملا منطقی و با استناد به بروزترین داده ها ،حقایق را در اختیار ما قرار میدهند ، برند گوگل را میتوانیم دارای آرکتایپ دانا بدانیم .
این برند ها از دیدگاه ارتباطی کمی خشک و سرد به نظر میرسند ، با توجه به اینکه در رفتار این برند ها هیجان و ماجراجویی ای وجود ندارد .
در صنایع شبکه های خبری ، دانشگاه ها ، موتور های جستجو میتوان از آرکتایپ دانا بهره برد .
دانشگاه تهران ، دانشگاه هاروارد، گوگل ، خبرگزاری CNN ، زومیت از جمله برند های دارای آرکتایپ دانا هستند .
باید توجه داشته باشید که مخاطبین شما تمایل به دانستن همه ی اطلاعات ندارند ، آن ها به اطلاعات و راهنمایی های هوشمندانه برای تصمیم گیری بهتر نیاز خواهند داشت و یا از خدمات شما در راستای آموزش و توسعه مهارت های خود استفاده میکنند ، به همین منظور اگر این مرز را رد کنیم و به عنوان یک برند دانای خودشیفته و متعصب شناخته شویم میتواند به صورت کامل جایگاه ما را خراب کند .
هدف این برند ها آموزش و تعلیم دیگران و نمایش حقیقت است و در نهایت به شناخت جهان برای مصرف کنندگان کمک میکند و به منظور تحقق این هدف خود را درجایگاه یک یادگیرنده ی مادام العمر قرار داده است .
انتخاب کهن الگو های برند :
در این مقاله تمامی 12 کهن الگو و ویژگی های آن هارا بررسی کردیم ، اما باید توجه داشت که در انتخاب کهن الگوها باید کاملا وسواس به خرج دهید و انتخابتان را محدود کنید ، شما نمیتوانید دارای تمامی این آرکتایپ ها باشید ، با وجود اینکه شاید این وسوسه ایجاد شود که با انتخاب چند آرکتایپ میتوان رفتار های متفاوت در زمان های متفاوت داشت اما شما باید شخصیت برند خود را به صورت واضح تعریف کنید ، با توجه به اینکه انتخاب آرکتایپ بیشتر به معنای انجام استراتژی های متفاوت است و شما برای مخاطب خود یک شخصیت پیچینده ، مبهم و غیر قابل ارتباط خواهید داشت ، که برای شناخت شما باید زمان زیادی بگذارد ، به همین منظور اولین واکنش ذهن مخاطب برای بر هم زدن این شرایط مبهم ، حذف یا عدم توجه به برندتان خواهد بود .
به همین منظور پیشنهاد میکنم یک آرکتایپ غالب و اصلی داشته باشین و یک آرکتایپ مکمل و بیش از 2 آرکتایپ را برای برند خود انتخاب نکنید .
فراموش نکنید که شما نمیتوانید همه چیز برای همه کس باشید .
دیدگاهتان را بنویسید